بررسی اثرات ۳ ماهه ترکیبات ویتامین D در بیماران با نارسایی قلبی
by عبدلی، اکبر.
[ Thesis ( پايان نامه فارسی) ] Published by : علوم پزشکی اردبیل، (اردبیل:) Physical details: 55ص.: جدول.Current location | Call number | Status | Date due | Barcode |
---|---|---|---|---|
كتابخانه مركزی | Available | 0000002780 |
شماره پایان نامه : پ0563
پزشکی دکتری حرفه ای پزشکی 1394
کتابنامه.
نارسايي مزمن قلبي، بيماري شايع و جدي با ميزان مرگ و مير بالا به عنوان يك مشكل بزرگ بهداشتي باقي مانده است. بیماران مبتلا دچار کاهش در سطح ویتامین D سرمی می باشند و به نظر می رسد سطح ناکافی ویتامین D از عوامل موثر در پاتوژنز این بیماری باشد. با توجه به مطالعات انجام شده که افراد مبتلا به نارسایی قلب را دچار کمبود ویتامین D نشان می دهد و نقش مهم ویتامین D بر تنظیم سیستم قلبی عروقی را بیان می کند، آیا تجویز ویتامین D به عنوان مکمل می تواند سبب بهبود عملکرد قلب شود؟ نظر به آنکه مطالعات محدودی، به خصوص از نوع کار آزمایی بالینی در این زمینه انجام شده بود مطالعهی حاضر طراحی گردید. در این مطالعه هدف این است که اثرات ۳ ماهه مصرف ویتامین D بر یافته های بالینی و پروگنوز بیماران با نارسایی قلبی مورد بررسی قرار گیرد. مواد و روشها: مطالعهی حاضر از نوع بررسیهای مداخلهای میباشد. تعداد 50 نفر از بیماران دچار نارسائي قلبی و کمبود ویتامین D، وارد مطالعه شدند و اطلاعات بیمارستانی آنها اعم از برونده قلبی این بیماران، ثبت شد. بیماران به مدت سه ماه مکملهای ویتامین D دریافت نمودند تا سطوح سرمی ویتامین D ایشان به حد طبیعی برگردد. پس از انجام مداخله اطلاعات برونده قلبی ایشان بار دیگر ثبت شده و با مقادیر اولیه مقایسه شد. یافتهها: میانگین سنی افراد شرکت کننده در این مطالعه 7±77.1 سال بود. همچنین، به لحاظ ترکیب جنسی، 23 نفر (٪46) از بیماران زن و مابقی مرد بودند. دیابت ملیتوس، سابقهی فشار خون بالا، دیسلیپیدمی از شایعترین همبودیها در بین موارد تحت بررسی بود. همچنین، نیمی از بیماران سابقهی خانوادگی مشکلات قلبی را گزارش کردند. ٪94 از بیماران دیگوکسین، همهی آنها دیورتیک و ٪88 آنها بتابلوکر دریافت مینمودند. سطوح ویتامین D اولیه در بین بیماران IU/ml 14.62 بود که با مداخله به IU/ml33.56 رسید؛ همچنین، EF کل قبل از مداخله ٪23.55 که بر اثر مداخلهی انجام شده به میزان ٪2.3 بهبود یافت. نتیجهگیری: در نهایت به نظر میرسد که افزایش سطوح سرمی ویتامین D در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی به میزان حدود 2.3 درصد در بهبود کسر تخلیهای این بیماران مؤثر است که عدد بزرگی به لحاظ بالینی نمیباشد. البته ممکن است که متوسط سنی بالا در این مطالعه در کسب این نتیجه بیتأثیر نبوده باشد.
Introduction: Chronic heart failure is a common and serious disease with a high mortality rate. There is a decrease in serum levels of vitamin D in Heart failure patients which may be a effective factor in pathogenesis of the disorder. Considering newly performed studies, Vitamin D, has an effective role in adjusting the cardiovascular system; According to studies, it is hypothesized that increasing the Serum levels of Vitamin D, may increase performance of the heart in CHF patients. In this study, we evaluate effectiveness of compensation levels of vitamin D on Ejection Fraction of CHF patients. Materials and Methods: The current study is an interventional one. A total of 50 patients with heart failure and deficiency of vitamin D, entered the study and their medical information including the patient's cardiac output were recorded. Patients received vitamin D supplements for three months until their vitamin D Serum levels returned to normal. After his intervention, cardiac output was recorded again and compared with initial values. Results: The average age of the participants in this study was 77.1 ± 7 years. 23 patients (46%) were female. Diabetes mellitus, hypertension, dyslipidemia were common among the cases. Half of the patients reported a family history of heart problems. All of the patients were using Diuretics. 94% of them were using Digoxin and 88% of them were using Beta blockers. The initial vitamin D levels in patients were 14.62 IU / ml which reached to 33.56 IU/ml 33.56 IU/ml among the intervention. Also, the mean EF in patients were 23.55 which raised by 2.3 percent due to the intervention. Conclusions: Finally, it appears that increased levels of vitamin D in patients with heart failure increases the EF of them by about 2.3% which seems not to be significant difference clinically. It is possible that the high average age in this study be effective in achieving this result
فارسی
There are no comments for this item.